magiCage

ساخت وبلاگ
نمی دونم شاید اینجا بدترین نقطه نباشه ، یعنی از این بدتر هم ممکنه بشه؟!نمره ی کلانم اومد، زیر میانگینم...:((( برا اولین بار نفر اولمونو تحسین کردم،...ایول ، کلا آدمای کار درست آدمای درستی ان... من چی؟ هیچی... به برگه ام نگاه می کنم، آشفتگی ازش میباره...از خودم هم...

دیگه نمی خوام از چیزی حرف بزنم... از هیچی...فقط می خوام ساکت باشم، ساکت ساکت ساکت...

نوشته شده توسط مهتاب در ساعت 18:53 | لینک  | 
magiCage...
ما را در سایت magiCage دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magiccageo بازدید : 111 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 6:49

امروز رفتم بچه ها رو خانه ریاضیات ببینم ، تقریبا هیشکی نبود. یه کمی با بچه ها بازی کردیم و بعد برگشتم...الانم نشستم تو جام جام منتظرم یه کمی بگذره برم ببینم این مغازه ی صفویه باز میکنه یا نه ... لازانیا هم خوردم ، هی بد نبود... نمی دونم حس بی تعلق بودن دارم ، تقریبا به هیچ جایی تعلق ندارم... چرا؟! ن magiCage...
ما را در سایت magiCage دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magiccageo بازدید : 147 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 6:49

دیگه بر نمی گردم، نه به دانشکده ریاضی نه به دفتر . نه اون آدما ... واقعا گذشته ، گذشته . هیچی توش نیست . غریبه شدم با اون آدما . بیخیال همشون . بیخیال ترسام . ترس از اینکه شاید یه روزی بهشون محتاج شم یا هرچی. منطقی تر هم هست که با آدمایی که الان باهاشون دوستم ، دوست باشم. آدمایی که الان می بینمشون و magiCage...
ما را در سایت magiCage دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magiccageo بازدید : 128 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 6:49

امروز سری آخر تمرین کلانمو تحویل دادم ، بره بمیره... همون بهتر که خلاص شد...

حوصله اشو ندارم....

درس های انتر، رشته ی احمق 

نوشته شده توسط مهتاب در ساعت 15:49 | لینک  | 
magiCage...
ما را در سایت magiCage دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magiccageo بازدید : 130 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 6:49

سلام  ازخونه که برگشتم ، دیروز پایان ترم کلان دادم، هرچی خدا بخواد دیگه، خدا کنه اونقدرا بد نداده باشم (گرچه که حس می کنم بد دادم...) به هرحال ، از خونه برگشتن این حسو میده که رو اومدم ... خیلی از گوه گیجه های قبلیم تموم شده. دیگه خودمو با کسی مقایسه نمی کنم. دیگه بهشون حسودیم نمیشه، دیگه فکر نمی کن magiCage...
ما را در سایت magiCage دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magiccageo بازدید : 128 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 6:49

یه هفته س امتحانام تموم شده. کلا تو رویاهام سیر میکنم ، تقریبا هیچ حرکت مفیدی نزدم ، همش فکر و خیال های پوچ...

حوصلمو سر بردن ، خسته ام کردن ... :((( رویاهای الکی و بیخودی ، کسشعر محض .... نمیدونم چه فازیه تا یه کمی فشار کم میشه این کار رو می کنم بعدش این کار چون باعث میشه از حال فاصله بگیرم ، اوضاع می افته تو یه لوپ معیوب ...

به درک اصلا ، به جهنم که به رویاهام نمی رسم ، فدای سرم که همشون کسشعرن...

برن بمیرن ...

نوشته شده توسط مهتاب در ساعت 10:40 | لینک  | 
magiCage...
ما را در سایت magiCage دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magiccageo بازدید : 128 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 6:49

سوالی که برام مطرحه اینه که چرا خوشحال نیستم ؟! فکر نمی کردم تابستونم چیزی بشه که تا الان بوده . من چمه ؟! مطمئنم حالم خوب نیست ... چی کار کنم ؟! حالا چی میشه ؟! پارسال این مووقع ها می خواستم همه ی دنیامو بدم و جایی باشم که الان هستم. الان که اونجام چرا اینجوری ام؟ چرا دیگه دوست ندارم برا چیزی تلاش magiCage...
ما را در سایت magiCage دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : magiccageo بازدید : 139 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 6:49